خبرم کن که بیام دنبالت...

ساخت وبلاگ

شاید وقتی سال 84 این وبلاگ رو ثبت کردم و شروع به نوشتن کردم

هیچوقت فکرش رو نمی کردم که سرنوشت، فارغ از تمام سختی هاش، منو به کجا می رسونه

چه پستی ها و بلندی هایی که این وبلاگ رو به دفعات حذف کردم و دوباره نوشتن و سکوت در پیش گرفتم.

19 سال سابقه وبلاگ نویسی که ثمرات فراوان داشته و مسیر زندگی منو به جایی که الان هستم رسونده

جایی که تعداد معدودی میدونن که من الان کجام و چیکار می کنم

خبرم کن که بیام دنبالت... ...
ما را در سایت خبرم کن که بیام دنبالت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahiddelnavazo بازدید : 15 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:06

آرامش درونی زندگیم رو مدیون خط قرمز های زندگیم هستم. خط قرمز هایی که خودم برای خودم مشخص کردم و ازشون رد نشدم. جاهایی که نباید نرفتم و کارهایی که نباید رو نکردم. تا جایی که نسبت بهشون شناخت پیدا کنم و بتونم توی هر مرحله از زندگیم بهترین راه رو پیدا کنم و تصمیم بگیرم.اما الان آزادانه هر کاری که لازم باشه و دوست داشته باشم رو با انتخاب خودم انجام میدم، شخصیت با ثبات و باورنکردنی از خودم ساختم که هیچوقت این همه تغییر رو باور نداشتم.یک روحیه جنگنده و تهاجمی، که قادر به انجام هرکاریه که قصدش رو بکنه!این منم، شخصیت جنجالی گذشته و آرام امروز که راهش رو درست توی تاریکی ادامه میده! خبرم کن که بیام دنبالت... ...
ما را در سایت خبرم کن که بیام دنبالت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahiddelnavazo بازدید : 1 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:06

بین تمام مسافرت هایی که تنها رفتمبلا استثنا مسافرت هام نیمه کاره رها شدن و به مبدا برگشتم مرداد ماه سال گذشته، به صورت اتفاقی با پسری تقریبا همسن خودم آشنا شدم و دلیل مسافرت های تنهاییم رو پرسید!منم خیلی ساده و واضح و مختصر از گذشته ام گفتم...اولین جمله ای که از دهنش درومد این بود که تو به هر دلیلی توی دریا رها شدی، درست زمانی که شنا کردن بلد نبودی و مجبور شدی شنا کردن رو یاد بگیریحالا که شنا بلدی، چرا شنا نمی کنی؟شاید باورت نشه، من با این جمله بعد از چندین سال به زندگی برگشتم و در حال حاضر، دارم شنا می کنم... خبرم کن که بیام دنبالت... ...
ما را در سایت خبرم کن که بیام دنبالت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahiddelnavazo بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:42